در روش مقایسه مستمر، مقولات و خصایص آنها نیازمند تحلیل و مقایسه مستمر است و پژوهشگر نمیتواند ابتدا کدگذاری کرده و سپس داده ها را تحلیل کند بلکه مفاهیم با بازبینی مستمر پژوهشگر در ساخت و ترکیب آنها شکل می گیرد. پژوهشگر به طور دائم به بازبینی داده ها می پردازد تا خصایص جدیدی از مقولات نظری خود را بیابد. در مسیر یافتن این خصایص است که یادداشت هایی برای آنها می نگارد. هدف روش مقایسه مستمر، کشف تئوری به شکل سیستماتیک است.
به طور خلاصه در این روش پژوهشگر چهار مرحله را طی میکند: در هنگام یافتن مقوله جدید، آنرا با مقولات قبلی مقایسه میکند تا کاربردپذیری آن را مقایسه شود؛ سپس مقولات و خصایص آنها را یکی کرده و در هم میگنجاند؛ سپس حدود و ثغور تئوری را مشخص می کند؛ در انتها به نوشتن تئوری خود می پردازد. بنابراین خلق یک تئوری با این روش مستلزم تقلیل داده ها، تعیین حدود و ثغور تئوری و اشباع مقولات است.