چگونه طراحی و اجرای مصاحبه های نیمه ساختاریافته را یاد گرفتم:
یک سِیر مداوم و پیوسته
سیلویا ای رابیونت
rabionet@nova.edu
دانشگاه جنوب شرقی نُوا، فورت لادردیل، فلوریدا امریکا
درباره نویسنده:
خانم دکتر رابیونت مدرک دکتری خود را در رشته مدیریت، برنامهریزی و سیاست اجتماعی در آموزش عالی (Administration, Planning, and Social Policy in Higher Education) در سال ۲۰۰۲ از دانشگاه هاروارد گرفته و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته تعلیم و تربیت عمومی (General Education) از همان دانشگاه است (۱۹۸۰). وی در سال ۲۰۰۷ به عنوان استاد وابسته به دانشکده داروسازی دانشگاه جنوب شرقی نُوا پیوسته است. پیش از پیوستن به این دانشکده، او استاد وابسته در حوزه آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در دانشگاه پورتوریکو بوده و هنوز وابستگی خود را به آنجا حفظ کرده است. در NSU (دانشگاه جنوب شرقی نُوا) او عضو یک کارگروه علمی است که مسئول توسعه یک واحد پژوهشی مرتبط با عوامل اجتماعی_اقتصادی و رفتاری در زمینه دسترسی و استفاده از دارو است. او عمدتاً در سه حوزه علمی کار میکند: الف) توسعه و هدایت پژوهشهای مربوط به اختلالات سلامت و HIV، ب) جنبههای اجتماعی و رفتاری داروسازی و ج) تاریخچه علم سلامت.
https://pharmapps.nova.edu/PAD/Faculty/Portfolio/Documents/CV/rabionet/rabionet_CV.pdf
چکیده:
مصاحبه کیفی یک ابزار منعطف و قدرتمندی برای دریافت نظرها بوده و شامل راههایی است که افراد از طریق آن، تجربه خود را معناسازی میکنند. انجام مصاحبه نیمهساختاریافته نیاز به شش مرحله دارد: الف) انتخاب نوع مصاحبه، ب) ایجاد رهنمودهای اخلاقی، ج) طراحی پروتکل مصاحبه، د) اجرای مصاحبه و ضبط آن، ل) تحلیل و خلاصه کردن مصاحبه و ی) گزارش یافتهها. یکی از پژوهشگران تلاش کرده است برای مصاحبه با محققان حوزه HIV (ویروس نقص ایمنی انسان) پروتکلی را طراحی نماید؛ او آموزش و تجربه را در این زمینه حیاتی میداند و برخی از مطالبی را که در این فرایند میتوانند کمک کند را تعیین کرده است.
کلید واژگان: مصاحبه نیمهساختاریافته، مصاحبه کیفی، روشهای کیفی
شکی نیست که مصاحبه کیفی یک ابزار منعطف و قدرتمندی برای دریافت نظرها بوده و شامل راههایی است که افراد از طریق آن، تجربه خود را معناسازی میکنند. هنگامی که من مقالهها یا کتابهایی را که از روش مصاحبه برای رسیدن به یافتهها، پیامها و دیدگاههای شرکتکنندگان در خصوص عناوین پژوهش و شرایط روزمره استفاده میکنند، میخوانم، همیشه مجذوب آنها میشوم. از آنجایی که من با تعداد زیادی از پژوهشهای حوزه سلامت مواجه میشوم که در آنها از مصاحبه استفاده میشود، تصمیم گرفتم در مورد هنر و مهارتهای مورد نیاز برای استفاده از این ابزار قدرتمند برای کشف و بررسی موضوعهای علمی مرتبط با رویه پژوهشی خودم یاد بگیرم. در حال حاضر، من در امر آموزش و حمایت از محققان جوانِ تازهکار حوزه HIV مشغول میباشم. هدایت (Mentoring)، توسعه مهارتها و شایستگیهای پژوهشی و کار مشترک، سه جزء اصلی این پروژه است. پیگیری کار پژوهشی در چارچوب این پروژه، یک تجربه بسیار سختی است. محققان جوانِ تازهکار “روایتهای فراوانی برای گفتن” و “یادگیریهایی برای به اشتراک گذاشتن” در مورد سِیر خود به عنوان پژوهشگرانی که در یک زمینه حساس کار میکنند، دارند. من خودم به عنوان یک محقق، میخواهم نظرهای آنان را کسب نمایم و معنا یا تفسیر آنان را از تجربههایشان بهدست آورم. از اینرو، من تصمیم گرفتم از مصاحبه به عنوان یک ابزار و پنجرهای برای روایتهای ایشان بهره ببرم. در اینجا، یک سِیر مداومی مربوط به خودم ارائه شده است؛ در خصوص اینکه چگونه من طراحی و اجرای مصاحبه نیمهساختاریافته را یاد میگیرم.
مرحله یک) انتخاب نوع مصاحبه: چرا مصاحبه نیمهساختاریافته اجرا میشود؟ زمانی که من تصمیم گرفتم از مصاحبهها استفاده کنم، به دنبال یافتن یک مرجع (رفرنس) مناسب برای قرار دادن روش انتخاب شده در چارچوب کیفی بزرگتر بودم. من به ادبیات موجود در خصوص جوانب مثبت و منفی مصاحبه نگاهی کردم. برخی از مطالبی که من در اینترنت پیدا کردم، به عنوان منابع علمی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی حوزهها و رشتههای مختلف بودند. من یک فهرستی از جوانب مثبت و منفی و توصیههایی که فکر کردم برای من ارائه شده است را تهیه کردم.بسیاری از توصیهها و بایدها و نبایدها را چاپ کردم (پرینت گرفتم). به احتمال زیاد در آینده به آنها رجوع خواهم کرد. به هر حال، من نیاز به مطالعه بیشتری در خصوص مباحث مفهومی و نظری داشتم. میخواستم در مورد سِیر تکامل تاریخی آن بدانم. از اینرو، به یک فصل از کتاب آندریا فونتانا و جامز فرای با عنوان “جمعآوری و تفسیر مواد کیفی” که توسط نورمن دنزین و یوون لینکلن (۲۰۰۵) ویرایش شده است، مراجعه کردم. به شدت توصیه میکنم که این فصل کتاب را بخوانید. این فصل، بسیاری از امکانات زیرمجموعه مصاحبه کیفی را به من معرفی کرد و کمک کرد تا تصمیم خودم را بگیرم.
من مصاحبه نیمهساختاریافته را انتخاب کردم، زیرا توانستم برخی از زمینهها یا موضوعهایی که میخواستم از پژوهشگران جوان سؤال کنم را محدود کنم. در مصاحبهای که بهطور کامل بدون ساختار است این خطر وجود دارد که پژوهشگران جوان (مترجم: منظور مصاحبهشوندهها است)، موضوعها و عناوین نزدیک به سؤالهای پژوهشی در نظر گرفته شده را تشخیص ندهند. در اینجا برخی عناوین خاصی است که من میخواهم آنها را پوشش دهم، اما همزمان هم میخواهم روایتهای ایشان را نیز بشنوم. در نتیجه، من قالبی را بهکار میگیرم که شامل یک اظهارنظر آغازین و چند سؤال عمومی برای گفتگو است. برخی سؤالهای اضافی را نیز برای بررسی اطلاعات طراحی کردهام.
مرحله دو) ایجاد رهنمودهای اخلاقی: خیلی زود متوجه شدم که در زمینه ورود به زندگی و حریم خصوصی دیگران، به خصوص زندگی همکاران، باید مسائل اخلاقی را در نظر گرفت. فصل ارائه شده با عنوان “مسائل اخلاقی مصاحبه” در کتاب مصاحبههای انجام شده کیول (۲۰۰۷)، یک راهنمای بسیار عالی و یک فهرست مفید از جوانب مورد بررسی مراحل مختلف مصاحبه را فراهم میکند. من این نکتهها را در پروژه خود، در بحث با همکاران پژوهشی و مشاورانی که این پروژه را به همراه من اجرا میکردند، بهکار بردم. نزدیک شدن مراحل پیشرفتهتر طراحی پژوهش به یک موضع اخلاقی، تعامل من با مصاحبهشونده را تسهیل می کند. مسائل مربوط به هدف، پیامدها، رضایت، هویت، روابط، محرمانه بودن و حفاظت، بدواً در مرکز فرایند قرار گرفت. هنگامی که با همکارانم به روش عادلانه و اخلاقی روبهرو خواهم شد من احساس اعتماد به نفس میکنم.
مرحله سه) طراحی پروتکل مصاحبه: این مرحله بیشتر از سایر مراحل مراحل زمانبر است. بسیاری از کتابها و مقالهها در مورد چگونگی برخورد با این مرحله توضیح دادهاند. در مطالعهها من یاد گرفتم که پروتکل مصاحبه دارای دو مؤلفه مهم میباشد: الف) چگونه شما به عنوان مصاحبهکننده خود را به فرد مصاحبهشونده معرفی میکنید و ب) چه سؤالهایی را باید بپرسید. اولین مؤلفه، برای برقراری ارتباط و توافق، ایجاد یک محیط مناسب و شایسته و تشخیص تفکر و نظرهای صادقانه مصاحبهشونده بسیار مهم است. مجدد، ما میتوانیم بسیاری از فهرستها را در خصوص اینکه چه کاری را باید انجام دهیم و چه کاری را نباید انجام ندهیم به صورت آنلاین پیدا کنیم. با این حال، باید اظهارنظر آغازین به دقت توسط محقق طراحی شود تا خط ارتباطی را ایجاد کند که «روایتها» را تشخیص دهد. من پیشنویسهای زیادی را بررسی کردم و نمونههای بسیار خوبی را دیدم، اما هیچ چیز بهتر از یک طراحی خاص برای مطالعه خاص نیست. هنگام معرفی خودتان، پروتکل باید حاوی اظهاراتی درباره محرمانگی، رضایت، گزینههای خروج و کاربرد و محدوده نتایج باشد.
دومین مولفه مهم و مرکزی این مرحله، ایجاد سؤالها و جستجو و بررسیهای بعدی (follow-up probes) است.هیچ چیز در این مرحله مهمتر از درک درست موضوع اصلی نیست. ادبیات موجود و کارهای قبلی بهترین منابع در این زمینه هستند. من بیش از ۵۰ مقالهای که بهطور مستقیم و غیرمستقیم به حوزه مورد علاقهام مرتبط است را مطالعه کردهام و پیشنویس یک پروتکل را ایجاد نمودهام. برای بهبود و تصحیح کیفیت پروتکل مصاحبه، میتوانم از همفکری متخصصان این حوزه و همچنین متخصصان پژوهشهای کیفی که از مصاحبهها برای ارائه راهنمایی و بازخورد به من استفاده میکنند، بهره ببرم. همچنین، میتوانم مصاحبه را برای کمک به بهبود اَبزارم امتحان کنم. به غیر از توجه دقیق به رابطه بین سؤالهای پرسیده شده و محتوای تولید شده در طول مصاحبهها، من همچنین نیاز دارم تا تأملی داشته باشم که آیا مصاحبهشونده این حس را داشته که سؤالها محترمانه بوده و آنها حساسیتهای فرهنگی را در نظر میگیرند. این مرحله برای اطمینان از کیفیت بسیار مهم است. یک پروتکلِ به خوبی برنامهریزی شده باید اثر مثبتی در سه مرحله بعدی مصاحبه داشته باشد. کتاب مصاحبههای انجام شده کیول (۲۰۰۷) یک منبع عالی برای این مرحله است که نه تنها یک مرور اجمالی مفیدی را فراهم میکند، بلکه شامل مطالب بیشتری نیز به عنوان راهنما میباشد.
مرحله چهار) اجرای مصاحبه و ضبط آن: راههای زیادی برای ضبط مصاحبهها وجود دارد؛ رایجترین آنها نوشتن یادداشتهایی در زمان مصاحبه، یادداشتهای نوشته شده پس از آن، ضبط صدا و ضبط ویدئویی است. ادبیات، ضبط صوتی را بیشتر از سایر روشها توصیه میکند. در هنگام مطالعه کردن درباره این مرحله، تعدادی از مسائلی را که متداول و عمومی میباشند را مشاهده کردم، لیکن، لزوماً نمیخواهم یکی از آنها را در نظر بگیرم. این موارد عبارت هستند از: کیفیت تجهیزات ضبط کردن و قابلیتهای الکترونیکی آنها، تنظیمات واقعی، جنسیت مصاحبهکننده، میزان خودمانی بودن و آشنایی بین مصاحبهکننده و مصاحبهشونده و میان اشخاص دیگر. مسائلی مانند این باعث شد من به اهمیت توجه کردن به این جزئیات در برنامهریزی پیش از مصاحبه خود آگاه شوم. همانطوری که در مرحله قبلی هم گفته شد کتاب مصاحبههای انجام شده کیول (۲۰۰۷) یک منبع خوبی برای این مرحله نیز است.
مرحله پنجم) تحلیل و خلاصه کردن مصاحبه: من معتقدم این حوزهای است که من در آن به کمک بیشتری نیاز دارم و میدانم که در “گفتگوها” یا “دادههای” جمعآوری شده در مصاحبهها غرق خواهم شد. مدیریت و سازماندهی آن برای من یک چالش است. من هنوز در این مرحله نیستم. عجالتاً، من در حال شناسایی منابع خوب اطلاعاتی برای یادگیری در این حوزه هستم. من برنامهای را برای توسعه مهارتهایم در این زمینه در نظر گرفتهام که شامل این موارد میشود: ارزیابی نرمافزار تجزیه و تحلیل دادههای کیفی موجود، ملاقات با پژوهشگرانی که مصاحبههای نیمهساختاریافته را تجزیه و تحلیل کردهاند، تمرین با دادههای مصاحبه موجود که همکاران من برای به اشتراک گذاشتن آنها موافقت کردهاند و مطالعه بیشتر در مورد این مرحله.
مرحله ششم) گزارش یافتهها: من هنوز در این مرحله نیستم. با این حال، برای آن آماده شدهام. من تعداد زیادی از مقالههای مربوط به عناوین مورد علاقهام را که در آن روشهای کیفی استفاده شده است را مطالعه کردهام؛ برخی از این نویسندگان از مصاحبه استفاده کردهاند، در حالی که برخی دیگر، از پیشینه یا تفکرهای شخصی استفاده کردهاند. به نظر میرسد تجارب استمرار و پیگیری یک کار پژوهشی دارای برخی مشترکاتی است که من در آن مقالهها شروع به یافتن آنها کردهام. من معتقدم که شناخت بدنه کیفی دانش در خصوص موضوع، به من در مراحل نهایی نوشتن و ارائه یافتهها کمک خواهد کرد.
من به مواردی همچون افشاسازی، پیامدها و امانتداری و اطمینان در هنگام گزارش یافتهها آگاهی دارم. به منظور یادگیری رسمی و نظاممند درباره این مسائل، من مطالعه این موارد را پیشنهاد میکنم: کتاب “نوشتن پژوهشهای کیفی“ (۲۰۰۱) اثر وولکات و مقاله “قاپیدن و علم خوب: نوشتن نتایج پژوهشهای کیفی“ (۲۰۰۵) اثر گیلگون.
خلاصه اینکه، من شش مرحله را مشخص کردم که اعتقاد دارم باید در هنگام یادگیری در مورد اجرای مصاحبه نیمهساختاریافته، آن را دنبال کنیم. در هر مرحله، حداقل یک مرجع (رفرنس) را برای یادگیری بیشتر در خصوص روش انتخاب شده برای جمعآوری دادهها ارائه دادم. این نکته را باید مدنظر قرار داد که مشورت با متخصصان این حوزه و تمرین برای یادگیری من ضروری است. همانطور که من در این مراحل پیشرفت میکنم برای من بسیار روشن است که این یک سِیر پیوسته است. مطالعات کیفی خوب مبتنی بر مصاحبه نیمهساختاریافته بر دانش، مهارت، چشمانداز و یکپارچگی و تمامیتخواهی پژوهشگری که آن تحلیل را انجام میدهد، متکی است. آموزش و تجربه برای این کوشش بسیار مهم است (دینگوال، مورفی، واتسون، گریتبچ و پارک، ۲۰۰۲).
* نقاط قوت این مقاله:
الف) مربوط به اسلوب نوشتن:
* نویسنده از یک سبک نوشتاری روایتگونه استفاده کرده است که خواننده احساس میکند نویسنده در حال گفتگوی چهره به چهره با مخاطب خود است و این موضوع به استمرار توجه خواننده کمک میکند.
* به نظر میآید روحیه یادگیری و پژوهشگری مستمر را باید از خانم رابیونت یاد بگیریم؛ چرا که به اندازهای به اصطلاح شکسته نفس است که در عین اینکه دارای مدرک تخصصی پژوهشهای کیفی است (مستند به رزومه شخصی ایشان)، وی در مرحله پنجم و ششم این مقاله اظهار میکند که من هنوز در این مرحله نیستم (I am not at this stage yet.).
ب) مربوط به محتوای مقاله:
* این مقاله ضمن اینکه یک چارچوب اجرایی برای انجام مصاحبه نیمهساختاریافته را در چند صفحه مختصر ارائه میدهد، در حین ارائه مطالب، به معرفی برخی منابع علمی معتبر نیز میپردازد و خواننده مقاله را بر آن میدارد که برای دریافت اطلاعات تکمیلی به آنها رجوع نماید.
* اینکه در یک مصاحبه علمی به مسائل اخلاقی توجه کنیم و برای آن اهمیت بالایی قائل شویم نکته با ارزشی است که در متن مقاله به خوبی به آن تأکید شده است.
* نکته قابل ذکر دیگری که در خصوص خود نویسنده میتوان اشاره داشت این است که او با داشتن مدرکتحصیلی در حوزه Education توانسته است در حوزه سلامت و داروسازی و آموزش آن وارد شود و سِمتهای علمی و اجرایی مناسبی را در این زمینه تصدی نماید و در این حوزهها موفق عمل کند و حوزههای پژوهشی مورد علاقه خود را به آن سَمت گرایش دهد (از قبیل: توسعه و هدایت پژوهشهای مربوط به اختلالات سلامت و HIV، جنبههای اجتماعی و رفتاری داروسازی و تاریخچه علم سلامت). این در حالی است که در دانشکدههای علوم تربیتی ما صرفاً مباحث عمومی تعلیم و تربیت ارائه میشود و کمتر در آموزش حوزههای تخصصی مثل بهداشت، علوم نظامی، صنعت، اصناف تجاری و … به صورت خاص وارد میشوند. در عین حال، فارغالتحصیلان تحصیلات تکمیلیEducation نیز کمتر در این حوزهها منصوب میشوند (به عنوان مثال، استخدام فارغالتحصیلان تحصیلات تکمیلی در دپارتمان آموزش بهداشت دانشگاههای علوم پزشکی).
* نکته قابل ذکر دیگری که میتوان به آن اشاره داشت، این است که نشریه معتبری همچون The Qualitative Report اجازه چاپ این مقاله که به نوعی یک پیشنویس توصیفی و تجربی است را داده است. این در حالی است که در مجلههای علمی_پژوهشی ایرانی این موضوع به ندرت اتفاق میافتد و مقالهها باید دارای ویژگیهای منحصربهفردی (همچون کمیتگرایی) باشند تا اینکه شرایط پذیرش اولیه را برای داوری کسب نمایند (البته این موضوع را نیز میتوان در نظر گرفت که نویسنده مقاله عضو هیئت علمی همان دانشگاه صاحب این نشریه علمی-NSU– است و شناخت علمی از وی سبب شده است تا مقاله وی پذیرش و چاپ شود).
* نقاط ضعف این مقاله:
الف) مربوط به اسلوب نوشتن:
* این مقاله نیازمند یک ویراستاری جزئی است؛ بهطوری که در خط دوم چکیده نیاز است بعد از کلمه تجربه یک نقطه گذاشته شود تا با عبارت یادگیری، پیوندی ایجاد نشود (یادگیری تجربی)؛ همچنین در بسیاری از کلمات درون جملهها به صورت نامناسب از حروف بزرگ (Capital) برای نوشتن واژگان عمومی استفاده شده است که نیاز است اصلاح شود (مثل حوزههای پژوهشی بیان شده در قسمت معرفی نویسنده مقاله در صفحه آخر). در چکیده مقاله در محل اشاره به مراحل اجرای مصاحبه نیمهساختاریافته مرحله C و E به صورت تکراری آورده شده است و به جای E فعلی باید عبارت تحلیل و خلاصه کردن مصاحبه آورده میشد.
ب) مربوط به محتوای مقاله:
* در عین اینکه یک چارچوب معینی را نشان میدهد، لیکن نمیتوان به روشنی مراحل آن را درک کرد؛ برای مثال، میتوان به مطالب ارائه شده در خصوص مرحله پنجم و ششم مقاله اشاره داشت. بنابراین نمیتوان فهمید که در هنگام مصاحبه با پژوهشگران تازهکار و جوان چه مواردی را انجام داده است و چه مواردی را انجام نداده است و بهتر بود مطالب خود را همراه مثالها و سؤالهایی روشن ارائه میداد. همچنین نویسنده مقاله توضیح مناسبی در خصوص روشهای تحلیل دادهها، مقولهبندی، استخراج دادهها و … نداده است.
* یک ایراد دیگری که میتواند متصور باشد این است که محقق به نحوه شناسایی و انتخاب مصاحبهشوندگان اشاره نکرده است؛ و اینکه آیا میشود این سبک را برای همه افراد انجام داد یا اینکه مصاحبه نیمهساختاریافته دارای مخاطبان با ویژگیهای خاص خود میباشد.
تهیه کننده: اسماعیل عبداللهی
با تشکر از: زهره زینالدینی، امیر رجایی، رقیه نوراللهی، راضیه محققیان، ثریا خزایی، زهره جعفریفر، حامد حسینی ضرابی، حامد عباسی کسانی، نوری براری، بهار بندعلی، پرستو علیخانی و اسماعیل عبداللهی