اولین گام برای انجام یک تحقیق، شناسایی و انتخاب موضوع است. اینکه برای پرداختن به چه مسئلهای قرار است تحقیق صورت بگیرد، قدم اول انتخاب موضوع تحقیق است. متأسفانه یک عادت اشتباه بین دانشجویان و بعضی از اساتید این است که، دانشجو به استاد خود مراجعه و از وی درخواست ارائه موضوع تحقیق میکند؛ این کاری است بهغایت اشتباه. هیچوقت موضوع تحقیق یک محقق را دیگران نباید تعیین کنند. روند مطلوب این است که، خود محقق موضوع کار تحقیقش را انتخاب کند. این انتخاب باید با علائق، نیازها، چشمانداز آینده او و فرایندی که برای آینده شغل یا رشد در نظر گرفته است، مطابقت داشته باشد.
علت این مسئله این است که، موضوعات پایاننامهها و تحقیقات همه باید اجزا و شاخههای یک درخت باشند. نباید شاخهای از درخت سیب، شاخه دیگر از درخت گلابی و درختهای دیگر باشد و همهای آنها را روی یک درخت سوار کرد.
اینها باید به هم مرتبط باشند و مسیر آینده شغلی و کاری محقق را تعیین کنند. لذا، شما وقتی یک محقق خوب هستید که موضوع پایاننامه و تحقیقی را که میخواهید انجام دهید را در دستاندازی که برای آینده خود میبینید ترسیم کنید. اما این فرایند چگونه محقق میشود؟ شکل شماره ۱ در قالب تصویر به این سؤال پاسخ میدهد:
همانطور که در شکل ۱ ملاحظه میشود، فرایند انتخاب موضوع فرایندی هوشمند و هدفمند است و در طی دو مرحله اتفاق میافتد. در مرحله اول، محقق حیطهای را که میخواهد در خصوص آن تحقیق کند، انتخاب میکند و در مرحله دوم، موضوع تحقیق انتخاب میشود. تفاوت اصلی حیطه با موضوع در این است که، حیطه بسیار کلیتر و جامعتر از موضوع است. درحالیکه حدود و ثغور موضوع مشخصتر و شفافتر از حیطه است. پس محقق در قدم اول حیطه و در قدم دوم موضوع تحقیق خود را مشخص میکند. در این خصوص به مثال ذیل توجه کنید:
فرض کنید شما دانشجوی برنامهریزی درسی دانشگاه شهید بهشتی هستید، چه حیطههایی در مجموعه موضوع برنامه درسی قرار دارد؟ محتوای آموزشی، روشهای تدریس، روشهای ارزشیابی و روشهای مشاوره دادن به دانشجوها ازجمله حیطههایی هستند که به رشته برنامهریزی درسی در دانشگاه مربوط میشود. همانگونه که ملاحظه میشود، محدوده دربرگیری حیطههای فوق، کلی هستند؛ اما محقق میخواهد روی کدامیک از این حیطهها کار کند؟ قطعاً نمیتوان همه این حیطه را برای انجام کار تحقیقی انتخاب کرد. پس باید از بین حیطههایی که محقق برای خود فهرست میکند یکی را انتخاب و روی همان کار کند؛ اما اینجا سؤالی مطرح میشود مبنی بر اینکه، از کجا باید تشخیص داد که کدامیک از این حیطهها برای کار تحقیقی مناسبتر است؟ شکل ۱ چهار فیلتر را برای انتخاب یک حیطه تحقیق از میان تنوعی از حیطهها نشان میدهد. شکل ۲ این چهار فیلتر را در قالب تصویر نشان میدهد:
شاید با قاطعیت بتوان گفت مهمترین و اولین فیلتر، “علاقه” است. اینکه محقق کدام حیطه را بیشتر دوست دارد و از فکر کردن به آن لذت میبرد، مهمترین مسئله در انتخاب یک موضوع این است که محقق مطمئن شود به میزان خیلی زیادی به آن علاقه دارد. محقق برای مدتزمان قابل توجهی در آن موضوع مشغول به کار خواهد بود و بخشی از زندگی خود را روی آن سرمایهگذاری میکند. اگر این علاقه نباشد، محقق ممکن است دلسرد شود و انگیزه پایینی برای ادامه راه داشته باشد. لذا محقق همواره باید به دنبال موضوعی باشد که بهاندازه کافی هیجانانگیز باشد. اگر محقق در مورد آن هیجان نداشته باشد، نمیتواند هیجان خواننده را برانگیزد.
دومین فیلتر برای انتخاب حیطه تحقیق، “سابقه آموزشی و پژوهشی” محقق است. در این خصوص به مثالی توجه کنید: فرض کنید از بین ده حیطه موجود، محقق فقط به پنج حیطه علاقه دارد. مطابق با آنچه در رابطه با فیلتر دوم گفته شد، از بین پنج حیطهای که محقق به آنها علاقه دارد، حیطهای را انتخاب میکند که سابقه آموزشی و پژوهشی بیشتری در رابطه با آنها دارد؛ یعنی محقق در خصوص حیطه منتخب دانش و مهارت دارد و فعالیتهای پژوهشیای را در این زمینه انجام داده است. بهعنوانمثال از بین پنج حیطه موردعلاقه، محقق در یک مورد سابقه آموزشی و پژوهشی ندارد، پس آن حیطه را حذف میکند. سومین فیلتر برای انتخاب حیطه تحقیق، “نیاز جامعه” است. اینکه کدامیک از چهار حیطه باقیمانده، به جامعه هدف محقق نزدیکتر است و از نتیجه تحقیق وی سود بیشتری خواهد برد. بهعنوانمثال از بین چهار حیطه باقیمانده دو حیطه به نیاز جامعه پاسخ بهتری میدهد. پس دو حیطه دیگر در این مرحله حذف میشود. چهارمین و آخرین فیلتری که اهمیت آن کمتر از فیلترهای قبلی نیست، “قابلیت اجرا ” نام دارد. بعضی موضوعات، فقط در حد ذهن انسان هستند و امکان اجرای آنها وجود ندارد و یا اینکه با شرایط موجود، مانند امکانات و فناوری جدید، امکان انجام آنها وجود ندارد. حال از بین دو حیطه باقیمانده از مرحله قبل کدامیک بیشتر قابلیت اجرا دارد. بهعنوانمثال در نگاه اول یکی از حیطهها خوب است اما قابلیت اجرایی شدن ندارد یا اینکه شرایط جامعه بهگونهای نیست که بشود آن را اجرا کرد. لذا در این مرحله فقط یک حیطه باقی میماند (با فرض باقی ماندن حیطه “روش تدریس”) همانگونه که ملاحظه میشود، این حیطه از چهارفیلتر ذکرشده عبور کرده و بهعنوان فیلتر نهایی پذیرفته و تائید شده است. حال برای اینکه بتوان از دل آن حیطه موضوع تحقیق را استخراج کرد، باید درباره آن حیطه تحقیق کرد، با اساتید صاحبنظر مشورت کرد و کتاب و مقاله خواند) مرور گسترده ادبیات پژوهش: تعداد مطلوب مقالاتی که پیشنهاد میشود در این مرحله توسط محقق مطالعه شود برای دانشجویان کارشناسی ارشد ۱۰۰ مقاله و برای دانشجویان مقطع دکتری ۳۰۰ مقاله است).
خواندن این کتابها و مقالات ضمن آنکه موجب تسلط موضوعی محقق میشود در پاسخ به سه سؤال اساسی به محقق کمک میکنند: ۱٫ اینکه آیا محققان قبلی در خصوص موضوع موردنظر محقق کارکردهاند یا خیر؟ ۲٫ اگر محققان قبلی روی موضوع موردنظر کارکردهاند، با چه روشی به سؤالات تحقیق خودپاسخ دادهاند؟ کمی یا کیفی؟ اگر کیفی بودهاند با کدام روش انجامشدهاند و اگر کمی، با کدام روش؟ ۳٫ پی بردن به حیطههای کار نشده تحقیقات قبلی سومین فایده مطالعه مقالات پیشین برای انجام کار تحقیق است. اصطلاحاً به این حیطههای کار نشده “خلأهای ادبیات نظری ” گفته میشود. بهعنوانمثال، خلأهای ادبیات نظری در مورد “روش تدریس” چه بوده است؟ مرور ادبیات نظری در مورد روش تدریس نشان میدهد که، روش تدریس همیارانه در ایران یا در مدارس ابتدایی ایرانی کمتر کارشده است، یا اینکه در خصوص روش تدریس همیارانه در مدارس ابتدایی با روش کمی کاری صورت نگرفته است و بیشتر تحقیقات مربوطه در این زمینه از روش کیفی استفاده کردهاند. ممکن است خلأهای موجود خیلی هم گسترده نباشد، بلکه خیلی کوچک و ریز باشد. پس، محقق حیطه نهایی را انتخاب میکند، مشورت میکند و سه مرحله فوق را نیز طی میکند. بعد از انجام سه مرحله فوق، مثلاً ده تا بیست خلأ استخراج میشود. این خلأها عناوین بالقوه تحقیق موردنظر هستند. ضمن آنکه این خلأها مجدداً باید از چهار فیلتری که قبلاً مورداشاره قرار گرفتند عبور کند. با عبور خلأهای شناساییشده از چهار فیلتر مذکور، محقق روش و اهداف تحقیق را شناسایی و تدوین و بر این اساس موضوع خود را نهایی میکند. با طی شدن همه مراحل فوق است که محقق میتواند ادعا کند موضوع تحقیق را خودش انتخاب کرده است. با طی شدن مراحل فوق، محقق از یک آدم نابینا در فرایند تحقیق به یک آدم بینا با نگاه وسیع تغییر خواهد کرد. حال سؤال این است که بازه زمانی مطلوب و مناسب برای فرایند انتخاب حیطه و انتخاب موضوع چه بازهای است؟ جدول ۱ زمان مناسب برای انجام هریک از فرایندهای انتخاب موضوع را نشان میدهد.